داستان 3
تاريخ : جمعه 8 آذر 1392برچسب:تغییر, دنیا, تغییر دنیا, | 14:37 | نویسنده : علی شریفی و صادق عبدالهی

بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است: « کودک که بودم می­خواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگتر که شدم فهمیدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم ولی باز هم نتوانستم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده­ام را تغییر دهم. اینک که در آستانه مرگ هستم می­فهمم اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم شاید می­توانستم دنیا را هم تغییر دهم.»


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: